چرا بارها و بارها به موسیقیهای مورد علاقه خود گوش میدهیم؟ چرا در ساخت قطعات موسیقی از عنصر تکرار استفاده میکنیم. چرا گاهی موسیقیهایی که حتا برایمان ناخوشاینند هستند به شکلی آزار دهنده در ذهنمان تکرار میشوند؟ از دیدگاه دستهبندی هنرها، موسیقی و شعر که در دسته هنرهای فونتیک (شنیداری) جای میگیرند برای ارائه به مخاطب نیازمند زمان هستند. به این معنا که مخاطب برای دریافت یک اثر موسیقی یا شعر باید زمانی را صرف کند. در مقابل هنرهای تجسمی که در دسته هنرهای پلاستیک جای میگیرند نیازمند مکانی خاص هستند. هنرمند نقاش در خلق اثر خود نیازی به تکرار عناصر بصری ندارد، چرا که مخاطب تا ابدیت وقت دارد که به یک تابلو نگاه کند و آن را به خاطر بسپارد ولی آهنگساز مجبور است عناصر صوتی را تکرار کند تا بستری برای ماندگاری اثرش در ذهن مخاطب فراهم آوردهباشد. اما عنصر تکرار در موسیقی چیزی فراتراز تاثیر در ماندگاری اثر موسیقی است و این مقاله سعی دارد جایگاه تکرار در موسیقی را از منظر فلسفه بررسی کند.