در ستایش آنارشیسم و نگاهی به هنر و موسیقی آنارشیستیک
چکیده:
آنارشیسم، فلسفهای ریشهدار در تاریخ بشر است که همواره در تقابل با ساختارهای قدرت و نابرابری بوده است. این فلسفه، نه تنها در عرصه سیاسی و اجتماعی، بلکه در حوزه فرهنگ و هنر نیز نمود یافته است. هنر و به طور خاص موسیقی آنارشیستی به عنوان تجلی این فلسفه، با به چالش کشیدن هنجارها و ساختارهای موجود، به دنبال ایجاد فضایی آزاد و رها از قید و بندها است. در این مقاله، به بررسی فلسفه آنارشیسم و ارتباط آن با موسیقی خواهیم پرداخت. همچنین، به طور خاص، به برخی از سبکهای موسیقی خواهم پرداخت.
واژه و متعاقباً فلسفه آنارشیسم که به واسطه برگردان ناقص گاهی دچار بدفهمی شده است، از ریشه یونانی «Anarxia» «آنارخیا»است که در زبان انگلیسی Antiracism نوشته و خوانده میشود. این واژه از دو بخش an به عنوان پیشوند نفی به معنای «بدون» و Archons به معنای رهبر یا حاکم مطلق است. برگردان رایج این واژه در زبان پارسی «هرجومرج طلبی» است که تنها بار معنایی بخشی از این فلسفه اجتماعی را به دوش میکشد. به نظر میرسد «اقتدارگریزی» که توسط فرهنگستان زبان و ادب پارسی به تصویب رسیده است[1] جایگزین بهتری برای این برگردان باشد. این اصطلاح به هرگونه تفکر که خواهان رهایی از انحصارطلبی است اشاره دارد و در اصل فلسفهای سیاسی مبتنی بر آزادیهای فردی و اجتماعی انسان است.
میتوان حدس زد در دوران ماقبل تاریخِ بشر که اقتدار یک دولت مرکزی وجود نداشتهاست رد پایی از این اقتدارگریزی را نیز نتوان یافت. پس از ایجاد شهرها، تمدنها و نهادهای قدرت است که عقاید آنارشیستی به عنوان واکنشی در برابر آن پدیدار شدهاند. برجستهترین نمونه آنارشیستی اولیه در جهان باستان در چین و یونان دیده میشود. در چین، آنارشیسم فلسفی (منظور بحث در مورد مشروعیت دولت) توسط لائوتسه و دیگر فیلسوفان تائوئیست بهوجود آمد. تائوئیسم همچون رواقیگری، مطالب قابل توجهی در باب آنارشیسم داشتهاست. در ایران باستان مزدک و مزدکیان که خواستار برابری در طبقات اجتماعی و لغو قدرت مطلقه سلطنت ساسانی بودند توسط پادشاه انوشیروان عادل! اعدام شدند. کمی جلوتر سوفوکلِس از نمایشنامه آنتیگونه برای نشان دادن تعارض بین قوانین تعیین شده توسط دولت و آزادی شخصی استفاده کرد. سقراط همواره به انتقاد از مقامات آتن میپرداخت و بر حق آزادی و وجدان فردی باور داشت. کلبیون قانونهای انسانی و مصوب دولت را در جامعه رد میکردند و به زندگی در سایه قوانین طبیعت معتقد بودند و رواقیون خواهان جامعهای مبتنی بر روابط غیررسمی و دوستانه بین شهروندان، بدون دخالت دولت بودند.
آثار طنزپردازانی چون آریستوفان در کتاب «کمدی پرندگان» (توسط رضا شیرمرز به پارسی برگردان شده) و دیگر طنزپردازان یونانی نشان میدهد که در آن دوران برخی در قلمرو ادبیات از طریق طنز و هجو، ساختارهای قدرت و هنجارهای اجتماعی را به چالش میکشیدند. در آثار سوفسطاییانی مانند پروتاگوراس، ارزشهای سنتی و مفاهیم مطلق را زیر سوال میبردند و بر اهمیت آزادی فردی تأکید میکردند. گفته مشهوری از او هست که میگوید: «در برابر هر استدلالی، یک استدلال متقابل هم وجود دارد.» فلسفه اپیکوریسم و طرفدارانش بر لذت فردی و زندگی ساده تأکید میکردند و از دخالت دولت در زندگی خصوصی افراد انتقاد میکردند. در دوران رنسانس هنرمندانی مانند «لئوناردو داوینچی» و «میکلآنژ» با به تصویر کشیدن انسان به عنوان موجودی قدرتمند و خلاق نوعی از اومانیسم آنارشیستی را ترویج میدادند و گاه هنرمندانی مانند «ویلیام هوگارت» و «فرانسیسکو گویا» از طریق نقاشی و کاریکاتور، نابرابریهای اجتماعی و فساد سیاسی را به چالش میکشیدند.
آنچه به طور رسمی از نمود اجتماعی آنارشیسم میشناسیم طی نیمه دوم قرن نوزدهم و دهههای اول قرن بیستم شکل گرفته است و جنبشهای آنارشیستی در بیشتر نقاط جهان در این دوره رونق گرفته و این تفکر نقش مهمی در مبارزات کارگران برای رهایی داشتهاست. در این دوره مکتبهای مختلف آنارشیستی نیز تشکیل شدهاند. آنارشیستها در چندین انقلاب شرکت جستهاند، به ویژه در جنگ داخلی اسپانیا، که پایان آن، پایان دوره کلاسیک آنارشیسم بود. در دهههای آخر قرن بیستم و ابتدای قرن بیست و یکم، جنبشهای آنارشیستی بار دیگر احیا شدهاند.
کارکردهای آنارشیسم:
1. نقد قدرت:
آنارشیسم به عنوان فلسفهای انتقادی، ساختارهای قدرت موجود در جامعه، مانند دولت، سرمایهداری، و پدرسالاری را به چالش میکشد. این نقد میتواند به افزایش آگاهی عمومی از نابرابریها و بیعدالتیهای موجود در جامعه کمک کند.
2. ترویج آزادی:
آنارشیسم بر آزادی فردی و اجتماعی تأکید میکند. این فلسفه میتواند به افراد کمک کند تا از حقوق خود آگاه شوند و برای آزادی خود مبارزه کنند.
3. ایجاد جامعهای عادلانهتر:
آنارشیسم خواهان جامعهای بدون سلسله مراتب و طبقات اجتماعی است. این فلسفه میتواند به ایجاد جامعهای عادلانهتر برای بشریت کمک کند.
4. تشویق به همکاری و همبستگی:
آنارشیسم بر همکاری و همبستگی بین انسانها برای حل مشکلات و ساختن جامعهای بهتر تأکید میکند. این فلسفه میتواندبه سوی تقویت روابط بین افراد و ایجاد جوامعی قویتر و پویاتر راهبری کند.
نمونههایی از کارکردهای آنارشیسم در عمل:
- جنبشهای ضد برده داری: بسیاری از آنارشیستها در جنبشهای ضد برده داری در سراسر جهان نقش داشتند.
- جنبشهای کارگری: آنارشیستها در سازماندهی اتحادیههای کارگری و اعتصابات برای بهبود شرایط کارگران نقش مهمی داشتند.
- جنبشهای زنان: آنارشیستها در مبارزه برای حقوق زنان و برابری جنسیتی نقش فعالی داشتند.
- جنبشهای ضد امپریالیسم: آنارشیستها در مبارزه علیه امپریالیسم و استعمارگری نقش داشتند.
- جنبشهای زیستمحیطی: آنارشیستها در مبارزه برای حفظ محیط زیست و مقابله با تغییرات آب و هوایی فعالیت دارند.
محدودیتهای آنارشیسم:
- ایجاد جامعهای بدون حکومت میتواند چالشبرانگیز باشد و عملی شدن این فلسفه دور از ذهن به نظر میرسد.
- آنارشیسم ممکن است در جوامعی که تنوع فرهنگی و قومی زیادی دارند، با مشکلاتی روبرو شود.
- آنارشیسم ممکن است در برابر تهدیدات خارجی مانند تجاوزات نظامی آسیبپذیر باشد.
در نهایت، کارکردهای آنارشیسم به طور کامل شناخته شده نیست و موضوعی بحثبرانگیز است.
آنارشیسم در هنر:
اغلب فلاسفه هنر، هنر آنارشیستیک را هنری مبتنی بر فلسفه آنارشیسم سیاسی میدانند لیکن در این میان آراء سه تن از این فلسفهدانان راه را کمی بازتر ترسیم میکند به این معنا که سبک هنری یا هنرمندی که در عرصه آفرینش هنری به نحوی تحول ایجاد کند که در تقابل با سنت (به مثابه قوانین لازمالاجرا) قرار گیرنند میتوانند در قلمرو هنر آنارشیسم دسته بندی شوند. از این میان میتوان به «تئودور آدورنو» در مقاله«در باب موسیقی عامه پسند»[2] و دیگری «ژیل دلوز» و «فلیکس گوتاری»[3] در کتاب مشترک «ضد ادیپ» اشاره کرد.
با این حال آنارشیسم که صرفاً به عنوان یک فلسفه سیاسی و اجتماعی شناخته میشود رگههای عمیقی نیز در دنیای هنر به جا گذاشته است. ریشههای آنارشیسم در هنر را میتوان در جنبشهای رمانتیسم و دادائیسم جستجو کرد که در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، هنرمندان بسیاری به طور مستقیم با این جنبشهای آنارشیستی پیوند خوردهاند آنارشیسم در هنر به عنوان یک جریان خلاق و پویا، به نقد ساختارهای قدرت و نابرابریها میپردازد و به دنبال ایجاد فضایی آزادتر برای بیان و خلاقیت هنری است. از ویژگیهای هنر آنارشیستی میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- تمرکز بر آزادی بیان و خلاقیت: هنرمندان آنارشیست به دنبال رهایی از قید و بندهای سانسور و محدودیتهای هنری هستند.
- مشارکت و همکاری: بسیاری از پروژههای هنری آنارشیستی بر اساس همکاری و مشارکت جمعی شکل میگیرند.
- محتوای ضد اقتدار: هنر آنارشیستی به طور معمول ساختارهای قدرت، سرمایهداری، سلسله مراتبی و نابرابریها را به چالش میکشد.
- استفاده از رسانههای مختلف هنری: هنرمندان آنارشیست از طیف وسیعی از رسانهها، از جمله نقاشی، مجسمهسازی، موسیقی، تئاتر، سینما و رسانههای دیجیتال استفاده میکنند.
هنرمندان بسیاری از ایدههای آنارشیستی برای به چالش کشیدن ساختارهای قدرت، هنجارهای اجتماعی و نابرابریهای موجود در جامعه و حتی رویارویی با ساختارگرایی در هنر استفاده کردهاند. این فلسفه از بدو تولد با هنر، به ویژه هنرهای تجسمی، موسیقی و ادبیات، ارتباط داشته است. این ارتباط را میتوان در نوشتههای« پیرژوزف پرودون» که در مورد نقاش رئالیست فرانسوی «گوستاو کوربه» نوشتهاست ردیابی کرد. پرودون در مقالهای که در سال ۱۸۵۷ مینویسد با بررسی آثار کوربه اصولی را برای هنر مطرح میکند. بر پایه دیدگاه او هنر باید زندگی واقعی طبقات کارگر و بیعدالتیهایی را که کارگران به دست بورژوازی با آن مواجه هستند، نشان دهد. «امیل زولا»، رماننویس فرانسوی، ضمن طرفداری از پرودون در باب آنارشیسم، در عین حال محدود کردن هنرمندان به آنچه باید در آثارشان به تصویر بکشند، مخالف بود. این موضوع شکافی در تفکر هنر آنارشیستیک ایجاد کرد که تا به امروز مشهود است. برخی از نویسندگان و هنرمندان آنارشیست طرفدار این دیدگاه هستند که هنر باید روشنگر باشد و برای پیشبرد آرمان آنارشیستی به کار رود، در حالی که برخی دیگر معتقدند آنارشیسم باید ضمن اینکه هنرمند را از الزام خدمت به اربابان رها کند در عین حال به او اجازه دهد علایق و آفرینشهای درونی خود را دنبال کند.[4] نویسندگان برجسته دیگری همچون«پتر کوراپوتکین»[5]، «هربرت رید»[6]، «جورج وودکاک»[7]، «دیوید گودوی»، «آلن آنتلیف»[8] در مورد رابطه بین هنر و آنارشیسم کتابها و مقالات متعددی نوشتهاند.
همینطور از سبکهای مهمی که در حیطه هنرهای تجسمی با آنارشیسم ارتباط تنگاتنگی دارند می توان به: «رئالیسم قرن نوزدهم»، «امپرسیونیسم»، «نئوامپرسیونیسم»، «فیوچریزم»، «کوبیسم»، «سوریالیسم» و« مدرنیسم بعد از جنگ» نام برد که بحث درباره ارتباط هر یک از اینها با آنارشیسم نوشتار جداگانهای را میطلبد.
موسیقی و آنارشیسم
همانطور که پیش از این اشاره شد چنانچه بتوانیم موسیقیدانهای پیشرو که در قلمرو موسیقی، سنتهای پیشین را در هم شکستهاند در دسته موسیقی آنارشیسم طبقه بندی کنیم، باید از افرادی چون بتهون، شوئنبرگ و جان کیج به عنوان مهمترین اشخاص این حوزه نام ببریم؛ هرچند که این فهرست میتواند گستردهتر از اینها باشد. اما با توجه به اینکه نظر اکثریت فلاسفه آنارششیسم بر این است که موسیقی آنارشیستیک باید در حوزه همین فلسفه (یعنی در تقابل با اقتدارگرایی سیاسی- اجتماعی) خلق شده باشد، به نمونههایی اشاره میکنم که نزد متخصصین این حوزه به عنوان موسیقی آنارشیسم شهرت دارند.
Anarcho-punk
«آنارکو پانک» که با عناوینی چون «پانک آنارشیست» یا «پانک صلح» نیز شناخته می شود یک زیرژانر ایدئولوژیک «پانک راک» است که مروج فلسفه آنارشیسم است. برخی از این اصطلاح به طور گسترده برای اشاره به هر موسیقی پانک با محتوای (متن ترانه) آنارشیستی استفاده می کنند که ممکن است در سبک های دیگری از موسیقی باشد. شعار اصلی این سبک از موسیقی[9](DIY NOT EMI) است. که به برونرفت از سلطه نظام سرمایه داری در هنر موسیقی اشاره میکند.
در این راستا بسیاری از موسیقیدانها از عناصر موسیقایی و صدا بهعنوان ابزاری برای ترویج اندیشهها و سیاستهای آنارشیستی استفاده کردهاند. خواننده و ترانهسرایان فرانسوی، «لئو فری»[10] و «ژرژ براسنس»[11]، شاید اولین کسانی باشند که این کار را در دهه پنجاه و بعد از آن انجام دادند.
Punk rock
پانک راک (به اختصار پانک) نام سبکی از موسیقی راک است که در مخالفت با نظام اجتماعی حاکم و اعتراض به مشکلهای زندگی مانند فقر در اواسط دهه ۱۹۷۰ میلادی در ایالات متحده، بریتانیا و استرالیا شکل گرفت. گروههایی همچون «رامونز»[12] ، «سکسپیستولز»[13] و «دکلَش»[14] به عنوان پیشگامان این جنبش جدید موسیقایی شناخته میشوند. این گروهها تلاش کردهاند تا ایدههای اجتماعی خود را ازطریق نوع موسیقی و متن ترانهها به عرصهی اصلی موسیقی وارد کنند، برای مثال« چامباوامبا»[15] که با وجود تغییر سبک به موسیقی رقص و پاپ، همچنان از سیاستهای آنارشیستی حمایت و تبلیغ میکند.
Techno Music
موسیقی تکنو نیز ارتباط قویای با آنارشیستها و اکوانارشیستها[16] دارد. بسیاری از کنسرتهایی که این نوع موسیقی را اجرا میکنند، به صورت خودسازماندهی شده و خلاف قوانین رایج برگزار میشوند. گاهی اوقات درهای انبارهای خالی را باز میکنند و از فضای آنها به عنوان کلابهای غیرقانونی با ورودی ارزان یا رایگان استفاده میکنند. در این کلابها موسیقیهایی که در جاهای دیگری شنیده نمیشود اجرا میشوند و در این کنسرتها مجریان و تماشاگران اغلب به استفاده از مقدار زیادی مواد مخدر مختلف مبادرت میکنند و مقامات دیدی منفی نسبت به این تشکلها دارند. بریتانیا طی لایحه عدالت کیفری (۱۹۹۴) این رویدادها را غیرقانونی اعلام کرد و این امر باعث تشکیل تجمعات اعتراضی از سوی طرفداران این کلوپها شد که با برگزاری یک جشن اعتراضی عظیم در مرکز لندن با این قانون پارلمان مخالفت کردند. این اعتراضات به یکی از بزرگترین اغتشاشات دهه ۱۹۹۰ در بریتانیا تبدیل شد.
Digital hardcore
هاردکور دیجیتال یک ژانر تلفیقی است که «پانک هاردکور» را با ژانرهای موسیقی رقص الکترونیکی EDM مانند «بریکبیت»، «تکنو» و «درام اند باس» ترکیب میکند و در عین حال از «هِوی متال» و «موسیقی نویز» نیز استفاده میکند و معمولاً دارای تمپوهای سریع و صدایهای تهاجمی است. این سبک توسط Alec Empire از گروه آلمانی Atari Teenage Riot ابداع شد و در اوایل دهه 1990 پیشگام بود و اغلب دارای مضامین جامعهشناختی یا چپ است. هاردکور دیجیتال آشکارا آنارشیستی است. «آتاری تینیج ریوت»[17] شناختهشدهترین گروه این سبک است. با این حال، نه تنها آنارشیستها درگیر این گونه سبکها هستند؛ افرادی با گرایشهای مختلف موسیقیایی، سیاسی و حتی تفریحی نیز از طرفداران آنها هستند. در همین راستا آلبومب به نام «الفبای آنارشیسم»[18] اثر گروه «نگتیو لند»[19] وجود دارد که شامل خوانشی از مطالب کتاب «حال و آینده» اثر الکساندر برکمن و دیگر متون مرتبط با آنارشیسم در یک کلاژ صوتی است.
در این نوشتار سعی بر این بود که دیدگاهی کلی نسبت این جنبش اجتماعی و تاثیرات آن بر جلوه های گوناگون هنر مورد بررسی اجمالی قرار گیرد. کسب آگاهی در این شاخه از فلسفه و هنر مستلزم مطالعه عمیق روی آثار اندیشمندان این حوزه است.
[2] Teodor W. Adorno: On Popular Music
[3] Anti-Oedipus: Capitalism and Schizophrenia by Gilles Deleuze and Félix Guattari
[4] Michael Paraskos, Four Essays on Art and Anarchism (Mitcham: Orage Press, 2015) p.26f چهار مقاله درباب هنر و آنارشیسم نوشته میشل پاراکوس
[5] علم مدرن و آنارشیسم (۱۹۰۱)
[6] آنارشیسم سیاست شاعرانه جستارهایی درباره سیاست (۱۹۵۹) "آموزش از طریق هنر"- " (1954)
[7] آنارشیسم (۱۹۷۰)
[8] آنارشی و هنر 1988
[9] Do it yourself not Electric Musical Industries به جای اینکه اثر موسیقیات را به دست شرکتهایی مانند ایامآی بدهی خود آن را تولید کن.
[10] Léo Ferré
[11] Georges Brassens
[12] Ramones
[13] Sex Pistols
[14] The Clash
[15] Chumbawamba
[16]اکوآنارشیسم یا آنارشیسم سبز که با نام آنارشیسم اکولوژیک نیز شناخته میشود، یک مکتب فکری آنارشیستی است که بر اکولوژی و مسائل زیست محیطی تمرکز دارد. این یک شکل ضد سرمایه داری و ضد استبدادی و محیط گرای رادیکال است که بر سازمان اجتماعی، آزادی و خودشکوفایی تأکید دارد.
[17] Atari Teenage Riot
[18] ABCs of Anarchism
[19] Negativland